عضويت در وبلاگ
منوي اصلي
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب وبلاگ
پروفايل
موضوعات
اس ام اس
عاشقانه
مناسبتي
حکيمانه
سرکاري
طنز،خنده دار،باحال
اشعار
اشعارکلاسيک
اشعارنو
کتابخانه
مذهبي
تاريخي
شعر
علمي
طنز
مطالب طنز
تصاويرطنز
دانلود
نرم افزارمذهبي
نرم افزارکاربردي
بازي و نرم افزارموبايل
مداحي
کليپ تصويري
کليپ صوتي
بازي رايانه اي
عکس
منظره
تاريخي
پوستر
سه بعدي
حيوانات
جالب و ديدني
سرگرمي
مطالب جالب و خواندني
ضرب المثل
تست هوش،معما،چيستان
تست هاي روانشناسي
اضافات

طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

تبليغات

اشعار ميلاد امام رضا(ع)

قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت         نقاره می زنند . . . مریضی شفا گرفت
دیدی  که  سنگ در دل  آیینه   آب  شد           دیدی   که   آب  حاجت  آیینه  را گرفت
خورشید و آمد و  به ضریح تو سجده کرد           اینجابرای صبح  خودش  روشنا  گرفت
پیغمبری  رسید و  در  این صحن  پر ز نور           در  هر   رواق  خلوت  غار  حرا  گرفت
از  آن طرف  فرشته ای  از  آسمان  رسید          پروانه وار  گشت  و  سلام  مرا  گرفت
زیر  پرش  نهاد   و  به  سمت   خدا   پرید          تقدیم حق نمود و  سپس ارتقا گرفت

چشمی کنار این همه باور نشست و بعد        عکسی به یادگار از این صحنه ها گرفت
دارم  قدم قدم  به  تو   نزدیک  می شوم             شعرم  تمام  فاصله ها  را  فرا  گرفت
دارم   به  سمت  پنجره  فولاد  می روم      جایی که دل شکست و مریضی شفا گرفت

*****
پناه
حق  معرفتی  به  هر   نگاهم  داده                  در  حلقه‌ی عشق خویش  راهم داده
این ها همه علتش فقط یک چیز است                   ایرانی‌ام     و   رضا   پناهم   داده

غنچه
لحظه‌های  شادی  دلهای  ما  آغاز  شد           باز ذکرِ حمد حقِ با سینه‌ها دمساز شد
امشب از یومن قدومت یا علی موسی الرضا      غنچه‌‌ای  از   گلشن  آل محمد   باز شد

بقيه در ادامه مطلب


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط نيک انديش در پنج شنبه 14 مهر 1390برچسب:شعر,اشعار,اشعار ميلادامام رضا,شعرميلادامام رضا,اشعارتولد امام رضا,اشعار ميلاد امام هشتم,اشعارتولدامام هشتم, در ساعت 2:25 | |
دانلود ديوان اشعار(شعر کلاسیک فارسی)

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

براي دانلود هرکدام ازکتابها روي نام آن کليک نماييد.فرمت همه کتابها پي دي اف است.

شاهنامه فردوسی(حجم4.9مگابايت)،دیوان حافظ(حجم1.1مگابايت)،دو بیتی های باباطاهر(حجم854کيلوبايت)

دیوان ابو سعید ابوالخیر(حجم472کيلوبايت)،دیوان عطار نیشابوری(حجم1.4مگابايت)،دیوان رودکی(حجم2.1مگابايت)

دیوان شمس تبریزی(حجم6.1مگابايت),مثنوي معنوي(حجم5.5مگابايت)،رباعیات وحشی بافقی(حجم56کيلوبايت)

غزلیات سعدی(حجم1.7مگابايت)،گلستان سعدی(حجم606کيلوبايت)،بوستان سعدی(حجم981کيلوبايت)

عشاق نامه عبید زاکانی(حجم4.9کيلوبايت)،رباعیات خاقانی(حجم190کيلوبايت)،رباعیات خیام(حجم439کيلوبايت)

[+] نوشته شده توسط نيک انديش در پنج شنبه 23 شهريور 1390برچسب:کتاب,دانلودکتاب,کتاب شعر,دانلودديوان اشعار,گلستان سعدي,بوستان سعدي,غزليات سعدي,دو بیتی های باباطاهر ,دیوان ابو سعید ابوالخیر, دیوان عطار نیشابوری, دیوان حافظ, دیوان رودکی ,دیوان شمس تبریزی,مثنوي معنوي, عشاق نامه عبید زاکانی, رباعیات خاقانی, رباعیات خیام, رباعیات وحشی بافقی,شاهنامه فردوسی,اشعار,اشعارکلاسيک, در ساعت 23:48 | |
دانلودکليات شمس تبريزي(ديوان کبير) و مثنوي معنوي


دانلود کتاب کليات شمس و مثنوي معنوي       

دیوان شمس یا دیوان کبیر، دیوان مولانا جلال‌الدین محمد بلخی شامل غزل‌ها، رباعی‌ها و ترجیع‌‌های اوست. دیوان شمس در عُرف خاندان مولانا و سلسلهٔ مولویه در روزگاران پس از مولانا با عنوان دیوان کبیر شناخته می‌شده است. گویا آنچه در تداول مولویان جریان داشته است همان دیوان یا غزلیات بوده است و بعدها عنوان دیوان کبیر را بر آن اطلاق کرده‌اند. همچنین عنوان دیوان شمس یا کلیات شمس نیز از عنوان‌هایی است که در دوره‌های بعد بدان داده شده است، به اعتبار این که بخش اعظم این غزل‌ها را مولانا خطاب به شمس‌الدین تبریزی سروده است.نسخه‌های مختصر و کامل این دیوان از قدیم نزد اهل ذوق و اصحاب خانقاه رواج داشته است، و پس از رواج چاپ هم با عنوان دیوان شمس یا کلیات شمس بارها و بارها در ایران و هند به چاپ رسیده است. آخرین و جامع‌ترین و درست‌ترین چاپ آن همان است که به دست بدیع‌الزمان فروزانفر در فاصلهٔ سال‌های ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۵ توسط انتشارات دانشگاه منتشر شده است. دیوان شمس در چاپ تصحیح‌شدهٔ فروزانفر شامل ۳۶۳۶۰ بیت، و دارای ۳۲۲۹ غزل و ۱۹۸۳ رباعی و ۴۴ ترجیع است.

در دیوان کبیر بعضی غزل‌ها فاقد تخلص است و بعضی خمُش، خامُش و خاموش و خمش‌کن در پایان غزل دارد که تخلص مولوی است. در حدود صد غزل یا کمتر با تخلص به نام حسام‌الدین چلبی و نیز صلاح‌الدین زرکوب دارد، و بقیهٔ غزل‌ها به نام شمس و شمس تبریز و شمس‌الحق تبریز است.

عنوان:کليات شمس تبريزي موضوع:مجموعه اشعارشورانگيزعرفاني سراينده:مولاناجلال الدين محمّد بن محمّد بلخي.
توضيحات:کليات شمس(ديوان کبير)براساس تصحيح استاد فروزانفر با مقدمه اي درشرح احوال مولانا،شمس تبريزي و پدر مولانا و به انضمام وصيت‌نامه مولانا و ترجمه آن با فرمت ورد(زيپ شده):
 

دانلودديوان شمس حجم 2مگابايت فرمت ورد    دانلودديوان شمس حجم 6.1مگابايت فرمت پي دي اف

مثنوی، مشهور به مثنوی معنوی (یا مثنوی مولوی)، نام کتاب شعری از مولانا جلال‌الدین محمد بلخی شاعر و صوفی پارسی‌گو است. این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتاب‌های ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت فارسی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شده‌است؛ که در واقع عنوان کتاب نیز می‌باشد. اگر چه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند ولی مثنوی مولوی از سطح ادبی بالاتر برخوردار است در این کتاب ۴۲۴ داستان پی‌درپی به شیوهٔ تمثیل داستان سختی‌های انسان در راه رسیدن به خدا را بیان می‌کند. بیت نخست دفتر اول مثنوی معنوی به نی‌نامه شهرت دارد و چکیده‌ای از مفهوم ۶ دفتر است. این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسام‌الدین حسن چلبی، در سالهای ۶۶۲ تا ۶۷۲ هجری/۱۲۶۰ میلادی تالیف شد. عنوان کتاب، مثنوی، در واقع نوعی از ساختار شعری است که در این کتاب استفاده می‌شود. مولوی در این کتاب مجموعه‌ای از اندیشه‌های فرهنگ اسلامی را گرد آورده‌است.

دانلود مثنوي معنوي باحجم 5.5مگابايت فرمت پي دي اف

[+] نوشته شده توسط نيک انديش در چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:کتاب,دانلودکتاب,کتاب شعر,ديوان شمس,دانلودديوان شمس,مولانا,اشعار,اشعارکلاسيک,زندگينامه مولوي,مولوي,جلال الدين محمدبلخي,مثنوي معنوي,دانلود مثنوي معنوي,مثنوي مولوي, در ساعت 19:54 | |
اشعار ولادت امام زمان(علیه السلام)

توکجايي
مثل هر بار برای تو نوشتم:
دل من خون شد ازین غم، تو كجایی؟
و ای كاش كه این جمعه بیایی!
دل من تاب ندارد،
"همه گویند به انگشت اشاره، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ ... تو کجایی؟ تو کجایی...

ادامه..............

اى دل! بشارت مى ‏دهم،خوش روزگارى مى ‏رسد         يا دردوغم طى مى ‏شود، ياشهريارى مى‏ رسد
گر   كارگردان   جهان، باشد   خداى مهربان                   اين  كشتى طوفان زده، هم بر كنارى مى ‏رسد

ادامه..............

گفتم كه: روى خوبت از من چرا نهانست؟               گفتا:تو خود حجابى ورنه رخم عيانست
گفتم:  مرا غم تو، خوشتر  ز  شادمانى                 گفتا كه: در ره  ما، غم  نيز شادمانست!

ادامه..............

و چندين شعربسيار زيبا ديگر در وصف حضرت صاحب الزمان(عج)

اشعار را در ادامه مطلب ببينيد


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط نيک انديش در پنج شنبه 22 تير 1390برچسب:شعر,اشعار,شعرتولدامام زمان,اشعارتولدامام زمان,شعرميلادامام زمان,اشعارميلادامام زمان,شعرتولدجضرت مهدي,اشعارتولدحضرت مهدي,شعرميلادجضرت مهدي,اشعارميلادحضرت مهدي,شعرنيمه شعبان,اشعارنيمه شعبان, در ساعت 23:53 | |
اشعار بعثت پيامبراکرم(ص)

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

اشعار روز مبعث

حافظ شیرازی

ستاره ای بدرخشيد و ماه مجلس شد                 دل رميده ما را انيس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت              بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد

ببوی او دل بيمار عاشقان چو صبا                فدای عارض نسرين و چشم نرگس شد

..........ادامه


سعدی شیرازی
ماه فرو ماند از جمال محمد (ص)                             سرو نباشد به اعتدال محمد (ص)

قدر فلک را کمال و منزلتى نیست                           در نظر قدر با کمال محمد (ص)

 وعده دیدار هر کسى به قیامت                               لیله اسرى شب وصال محمد (ص)

آدم و نوح و خلیل و موسى و عیسى                        آمده مجموع در ظلال محمد (ص)

ادامه..........


یا ایها المدثر

از سال‌ها عزیمت
گویا که آمدی تو!
سردی ز چیست آخر؟
می‌لرزی از چه احمد؟
.........ادامه


علی موسوی گرمارودی

خاستگاه نور

غروبی سخت دلگیر است،و من بنشسته‌ام اینجا  

کنار غار پرت و ساکتی تنها

که می‌گویند:"روزی روزگاری، محبط وحی خدا بودست،

 ونام آن حرا بودست"

..........ادامه

 

اشعار بالا را بصورت کامل درادامه مطلب ببينيد


ادامه مطلب
[+] نوشته شده توسط نيک انديش در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:شعر,اشعار,شعرمبعث,اشعارمبعث,شعربعثت,اشعاربعثت,شعرمبعث پيامبر,اشعارمبعث پيامبر,شعرعيدمبعث,اشعارعيدمبعث,اشعارمبعث پيامبر, در ساعت 18:32 | |
اشعاري ازقيصرامين پور

حرف‌های ما هنوز ناتمام ....
تا نگاه می‌کنی :
وقت رفتن است

باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن‌که با خبر شوی
لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شود
آی .....
ای دریغ و حسرت همیشگی

ناگهان
چقدر زود
دیر می‌شود!


*****************

 

اما
با این همه
تقصیر من نبود
که با این همه...
با این همه امید قبولی
در امتحان سادهْ تو رد شدم

اصلاً نه تو ، نه من!
تقصیر هیچ کس نیست

از خوبی تو بود
که من
بد شدم!

 

*******************

 

 
گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟
شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟

پر می زند دلم به هوای غزل، ولی
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو
 

گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو
 

تقویم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگهای سبزِِ سرآغاز سال کو؟

رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند
حال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟
قیصر امین ‌پور

[+] نوشته شده توسط نيک انديش در پنج شنبه 19 خرداد 1390برچسب:شعر,اشعار,شعرنو,اشعارنو,,شعرنيمايي,اشعارنيمايي,قيصرامين پور,شعرقيصرامين پور,چقدرزودديرمي شود,گفتي غزل بگو,, در ساعت 11:49 | |
اشعاري ازسهراب سپهري

قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند.

قایق از تور تهی

و دل از آروزی مروارید،
همچنان خواهم راند
نه به آبیها دل خواهم بست
نه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان

همچنان خواهم راند

همچنان خواهم خواند
«دور باید شد، دور.
مرد آن شهر، اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ آئینه تالاری، سرخوشیها را تکرار نکرد
چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود
دور باید شد، دور
شب سرودش را خواند،
نوبت پنجره هاست.»
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند

پشت دریاها شهری ست

که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
بامها جای کبوترهایی است، که به فواره هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده ساله شهر، شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله، به یک خواب لطیف

خاک موسیقی احساس تو را می شنود

و صدای پر مرغان اساططیر می آید در باد

پشت دریا شهری ست

که درآن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند.

پشت دریاها شهری ست!

قایقی باید ساخت .

******************

پیغام ماهی ها

رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید، عكس تنهایی خود را در آب
آب در حوض نبود.
ماهیان می گفتند:
((هیچ تقصیر درختان نیست.
ظهر دم كرده تابستان بود،
پسر روشن آب، لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید، آمد او را به هوام برد كه برد.
***
به درك راه نبردیم به اكسیژن آب.
برق از پولك ما رفت كه رفت.
ولی آن نور درشت،
عكس آن میخك قرمز در آب
كه اگر باد می آمد دل او، پشت چین های تغافل می زد،
چشم ما بود.
روزنی بود به اقرار بهشت.
***
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت كن
و بگو ماهی ها، حوضشان بی آب است.))
***
باد می رفت به سر وقت چنار.
من به سر وقت خدا می رفتم.

******************************

درفلق بود که پرسيد سوار
اسمان مکثی کرد.
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاريکی شن ها بخشيد.
وبه انگشت نشان داد سپيداری وگفت.
نرسيده به درخت،
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است
ودر ان عشق به اندازه پرهای صداقت ابی است.
ميروی تا ته ان کوچه که از پشت بلوغ، سر بدر می ارد،
پس به سمت گل تنهائی می پیچی،
دو قدم مانده به گل،
پای فواره جاويد اسا طير زمين می مانی
وتو را ترسی شفاف فرا می گیرد.
در صميمیت سيال فضا، خش خشی می شنوی.
کودکی می بينی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
وازاو می پرسی

خانه دوست کجاست ؟

باغی سبز کجاست؟


سهراب سپهری

[+] نوشته شده توسط نيک انديش در پنج شنبه 19 خرداد 1390برچسب:شعر,اشعار,شعرنو,اشعارنو,,شعرنيمايي,اشعارنيمايي,شعرسهراب سپهري,قايقي خواهم ساخت,پيغام ماهي ها,پيغام ماهيها,خانه دوست کجاست, در ساعت 11:39 | |
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را


علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

چو علی که میتواند که بسر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت

که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت

چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم

که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را

«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا

شهريار

[+] نوشته شده توسط نيک انديش در پنج شنبه 19 خرداد 1390برچسب:شعر,اشعار,شعرکلاسيک,اشعارکلاسيک,شهريار,علي اي هماي رحمت,,, در ساعت 11:36 | |
مرغ سحر

مرغ سحر ناله سر کن

داغ مرا تازه‌تر کن
 
زآه شرربار این قفس را

برشکن و زیر و زبر کن

بلبل پربسته! ز کنج قفس درآ

نغمهٔ آزادی نوع بشر سرا

وز نفسی عرصهٔ این خاک توده را

پر شرر کن

ظلم ظالم، جور صیاد
 
آشیانم داده بر باد

ای خدا! ای فلک! ای طبیعت!
شام تاریک ما را سحر کن

نوبهار است، گل به بار است
 
ابر چشمم ژاله‌بار است

این قفس چون دلم تنگ و تار است

شعله فکن در قفس، ای آه آتشین!

دست طبیعت! گل عمر مرا مچین
 
جانب عاشق، نگه ای تازه گل! از این
بیشتر کن
مرغ بیدل! شرح هجران مختصر، مختصر، مختصر کن

عمر حقیقت به سر شد

عهد و وفا پی‌سپر شد

نالهٔ عاشق، ناز معشوق
هر دو دروغ و بی‌اثر شد

راستی و مهر و محبت فسانه شد
قول و شرافت همگی از میانه شد

از پی دزدی وطن و دین بهانه شد

دیده تر شد

ظلم مالک، جور ارباب
 
زارع از غم گشته بی‌تاب
ساغر اغنیا پر می ناب
جام ما پر ز خون جگر شد

ای دل تنگ! ناله سر کن
از قویدستان حذر کن

از مساوات صرفنظر کن
ساقی گلچهره! بده آب آتشین
پردهٔ دلکش بزن، ای یار دلنشین!

ناله برآر از قفس، ای بلبل حزین!
کز غم تو، سینهٔ من پرشرر شد

کز غم تو سینهٔ من پرشرر، پرشرر، پرشرر شد

ملک‌الشعرای بهار

[+] نوشته شده توسط نيک انديش در پنج شنبه 19 خرداد 1390برچسب:شعر,اشعار,شعرکلاسيک,اشعارکلاسيک,ملک الشعرا,ملک الشعرابهار,مرغ سحر, در ساعت 11:32 | |
اشعاري از هاتف اصفهاني

سوی خود خوان یک رهم تا تحفه جان آرم تو را
جان نثار افشان خاک آستان آرم تو را


از کدامین باغی ای مرغ سحر با من بگوی
تا پیام طایر هم آشیان آرم تو را


من خموشم حال من می‌پرسی ای همدم که باز
نالم و از ناله‌ی خود در فغان آرم تو را


شکوه از پیری کنی زاهد بیا همراه من
تا به میخانه برم پیر و جوان آرم تو را


ناله بی‌تاثیر و افغان بی‌اثر چون زین دو من
بر سر مهر ای مه نامهربان آرم تو را


گر نیارم بر زبان از غیر حرفی چون کنم
تا به حرف ای دلبر نامهربان آرم تو را


در بهار از من مرنج ای باغبان گاهی اگر
یاد از بی برگی فصل خزان آرم تو را


خامشی از قصه‌ی عشق بتان هاتف چرا
باز خواهم بر سر این داستان آرم تو را

*************

تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رمیدن‌ها
من و این دشت بی‌پایان و بی‌حاصل دویدن‌ها


تو و یک وعده و فارغ ز من هر شب به خواب خوش
من و شب‌ها و درد انتظار و دل طپیدن‌ها


نصیحت‌های نیک اندیشیت گفتیم و نشنیدی
چها تا پیشت آید زین نصیحت ناشنیدن‌ها


پر و بالم به حسرت ریخت در کنج قفس آخر
خوشا ایام آزادی و در گلشن دویدن‌ها


کنون در من اگر بیند به خواری و غضب بیند
کجا رفت آن به روی من به شوق از شرم دیدن‌ها


تغافل‌های او در بزم غیرم کشته بود امشب
نبودش سوی من هاتف گر آن دزدیده دیدن‌ها

 

هاتف اصفهاني

[+] نوشته شده توسط نيک انديش در پنج شنبه 19 خرداد 1390برچسب:شعر,اشعار,شعرکلاسيک,اشعارکلاسيک,هاتف اصفهاني,, در ساعت 11:25 | |
اين کيست اين , اين کيست اين

اين کيست اين , اين کيست اين

اين کيست اين , اين کيست اين اين يوسف ثانيست اين
خضر است و الياس اين مگر، يا آب حيوانيست اين

اين باغ روحانيست اين، يا بزم يزدانيست اين
سرمه سپاهانيست اين ،يا نور سبحانيست اين

اين جان جان افزاست اين، يا جنت الماواست اين
ساقی خوب ماست اين، يا باده جانيست اين

تنگ شکر را ماند اين , سودای سر را ماند اين
اين سيم و زر را ماند اين , شادی و آسانيست اين

رَستم من از خوف و رجاء , عشق از کجا خوف از کجا
ای خاک بر شرم و حيا , هنگام پيشانيست اين

ای مطرب داوود دم , آتش بزن در رخت غم
بردار بانگ زير و بم , هنگام سرخوانيست اين

مست و پريشان توام , موقوف فرمان توام
اسحاق و قربان توام , کين عيد قربانيست اين

گل های سرخ و زرد بين , آشوب بردابرد بين
در قعر دريا گرد بين , موسی عمرانيست اين

هر جسم را جان می کند , جان را خدادان می کند
داد سليمان مي کند يا حکم ديوانيست اين

گويي شوی بی دست و پا , چوگان او پايت شود
در پيش سلطان می دوی , کين سير ربانيست اين

خورشيد افشان می رسد , مست و پريشان می رسد
با گوی و چوگان می رسد , سلطان ميدانيست اين

آن آب باز آمد به جو , بر سنگ زن اکنون سبو
سجده کن و چيزی مگو , کين سر ربانيست اين

ای مطرب داوود دم , آتش بزن در رخت غم
بردار بانگ زير و بم , هنگام سرخوانيست اين

بسم الله ای روح البقا , بسم الله ای شيرين لقا
بسم الله ای شمس الضحی , بسم الله ای عين اليقين


** مولانا جلال الدين رومي **


[+] نوشته شده توسط نيک انديش در پنج شنبه 19 خرداد 1390برچسب:شعر,اشعار,شعرکلاسيک,اشعارکلاسيک,مولوي,مولاناجلال الدين رومي,مولانا,اين کيست اين , اين کيست اين, در ساعت 11:22 | |
الا يا ايهاالساقي

الا يا ايهاالساقي

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها


به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها

حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

** حافظ **

[+] نوشته شده توسط نيک انديش در پنج شنبه 19 خرداد 1390برچسب:شعر,اشعار,شعرکلاسيک,اشعارکلاسيک,حافظ,ديوان حافظ,غزل,غزل حافظ, در ساعت 11:19 | |
جانا حديث عشقت .....

جانا حديث عشقت .....

جانا، حدیث شوقت در داستان نگنجد               رمزی ز راز عشقت در صد بیان نگنجد


جولانگه جلالت در کوی دل نباشد                  خلوتگه جمالت در جسم و جان نگنجد


سودای زلف و خالت جز در خیال ناید                  اندیشه‌ی وصالت جز در گمان نگنجد


در دل چو عشقت آید، سودای جان نماند      در جان چو مهرت افتد، عشق روان نگنجد


دل کز تو بوی یابد، در گلستان نپوید                 جان کز تو رنگ بیند، اندر جهان نگنجد


پیغام خستگانت در کوی تو که آرد؟                         کانجا ز عاشقانت باد وزان نگنجد


آن دم که عاشقان را نزد تو بار باشد              مسکین کسی که آنجا در آستان نگنجد


خشای بر غریبی کز عشق تو بمیرد                   وآنگه در آستانت خود یک زمان نگنجد

جان داد دل که روزی کوی تو جای یابد                نشناخت او که آخر جایی چنان نگنجد


آن دم که با خیالت دل راز عشق گوید                 گر جان شود عراقی، اندر میان نگنجد


** فخرالدين عراقي **
 

[+] نوشته شده توسط نيک انديش در پنج شنبه 19 خرداد 1390برچسب:شعر,اشعار,شعرکلاسيک,اشعارکلاسيک,فخرالدين عراقي, در ساعت 11:12 | |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.
آخرين مطالب
آرشيو
تير 1391
خرداد 1391
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
شهريور 1390
تير 1390
خرداد 1390
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

مدير سايت :
نيک انديش
لينكستان
چت روم | اول چت | ققنوس چت | باران چت | الکسا چت | ناز چت
مطالب جالب و خواندنی
(16+)عکس ادم خوارها(واقعی)
بروزترین سایت سرگرمی وخبر
░▓ llıllı► the best site of music ►llıllı ▓▒
خواندنيهامفيدترين وبلاگ
دنیای فضای سبز
آدمک
تقديريک فرشته
انتظارفرج
دانلود جدید ترین آهنگها
انتظارسبز
وبلاگ تخصصی علوم پزشکی
لبخند
عـکس و ... همه چی دارم
بازیگر20
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه
همسریابی
درگاه پرداخت اینترنتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نمکدون(طنزوسرگرمي) و آدرس niksms.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب هاي نازترين

بهترين سرويس وبلاگ دهي

وبلاگ دهي LoxBlog.Com


لينكدوني

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
سفارش آنلاین قلیون

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , niksms.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com